English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (791 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stick bridge U پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
block U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
blocks U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
blocked U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
telltale U نوار فلزی یا چوبی روی دیوار جلو اسکواش نوارپارچه وصل به بادبان برای نشان دادن سمت باد
pockets U کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pocket U کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
croquet U بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
templates U قالب چوبی یا فلزی
template U قالب چوبی یا فلزی
wand U هدف باریک و دراز چوبی
wands U هدف باریک و دراز چوبی
spar U تیر چوبی یا فلزی نگهدارنده طنابهای قایق
spars U تیر چوبی یا فلزی نگهدارنده طنابهای قایق
sparred U تیر چوبی یا فلزی نگهدارنده طنابهای قایق
faceplate U صفحه فلزی یا چوبی متصل به چرخ تراش
mast foot پایه چوبی یا فلزی که دکل بر روی آن قرار دارد.
foot block قژعه چوبی یا فلزی کوچکی که در زیر ستون و روی خاک کار گذاشته میشود.
knife rest U نوعی مانع یا سدجادهای است که با سیم خاردار و یک چهارچوب فلزی یا چوبی تهیه می کنند و قابل حمل میباشد
wiring U ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
BNC connector U متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
break shot U نخستین ضربه برای پراکندن گویهای بیلیارد
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
cue U اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد
cues U اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد
helped U کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
commenting U نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
commented U نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
comment U نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
help U کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
helps U کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
helps U کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
helped U کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
help U کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
heading select feature U عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
blitzing U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzed U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzes U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitz U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
safety U بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
shake bottle U بطری حاوی گویهای کوچک نمره دار برای تعیین شماره بازیگر بیلیارد
pill pool billiard U بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص
transaction trailing U ایجاد یک فایل کمکی برای پی گیری به روز دراوردن تمام فایلها
pit board U تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
life raft قایق چوبی [برای نجات غریق]
woodwind U موسیقی برای سازهای بادی چوبی
monometalism U سیستم یک فلزی برای پشتوانه پول
blue key U نقطه کمکی ابی برای تنظیم عکس در موقع فاهر کردن فیلم
pallet U سکوی چوبی یا پلاستیکی برای حمل کالا
auxiliary storage U حافظه کمکی ذخیره سازی کمکی
chimney-crane U [میله فلزی برای آویزان کردن غذا]
to make a long arm [برای برداشتن یا گرفتن چیزی دست دراز کردن]
boomerangs U وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا
boomeranging U وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا
boomeranged U وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا
boomerang U وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا
cads U محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
cad U محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
aquaplane U قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
mops U چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mopped U چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mopping U چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mop U چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
sled U وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
bail U فلزی بشکل لا وصل به قرقره ماهیگیری برای پیچیدن نخ
aviation snips U قیچی دستی مرکبی برای بریدن ورقههای فلزی
chain plate U صفحه فلزی کنار قایق برای بستن بادبان
tape line U تسمه فلزی وباریک که برای اندازه گیری بکارمیرود
sleds U وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
outrigger U چوبهای دراز طرفین قایق برای نگاه داشتن تورماهیگیری
roller bandage U نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
to affect something [cultivate for effect] U کوشش کردن برای به نتیجه ای رسیدن
to make a r for something U برای رسیدن به چیزی نقاش کردن
within reach of gunshot U کوشش کردن برای رسیدن به چیزی
unidirectional soldification U روشی برای رسیدن به موادتک بلوری
escape character U ترتیب ارسال کد که به گیرنده اعلام میکند که حروف مقابل کمکی برای اعمال کنترلی هستند
beechive spring U فلزی از جنس فولاد سخت برای نگهداشتن محل پرچ
blowout disc U دیسک نازک فلزی برای اب بندی کردن سیستمهای سیالات
lay over <idiom> U به مکانی درراه رسیدن برای مدتی ماندن
to strain U کوشش سخت کردن [برای رسیدن به هدف]
bar mitzvah U جشنی که برای رسیدن پسر باین سن بر پامیشود
radar mile U زمان لازم برای رسیدن امواج به هدف
bar mitzvahs U جشنی که برای رسیدن پسر باین سن بر پامیشود
chopsticks U میلههای عاج یا چوبی که چینی ها برای خوردن برنج از ان استفاده میکنند
swob U چوبی که برسران پنبه یا اسفنج پیچیده برای پاک کردن بکاربرن
peg U میله چوبی با نوک تیز [برای محکم بستن چیزی به آنها]
dipstick U میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
dipsticks U میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
snap swivel U حلقه گردان با گیره فلزی برای وصل کردن طعمه ماهیگیری به ان
throw one's weight around <idiom> U ازنفوذ کسی برای رسیدن به چیزی استفاده کردن
boot U اجرای مجموعهای از دستورالعمل ها برای رسیدن به موقعیت مط لوب
auxiliary operation U عملیات کمکی عملکرد کمکی
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
traveler U میله فلزی عقب قایق با حلقه برای وصل کردن طناب بادبان
ninepins U یکجور بازی با نه میله چوبی که انهارابا گوی چوبی می خوابانند
ball bearing U چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearings U چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
He is a man who would stoop to anything . U آدمی است که بهر کاری تن می دهد ( برای رسیدن به هدفش )
shoot the gap U حمله بین محافظان خط برای رسیدن به توپدار یا پاس دهنده
transitory shelter U پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
angle drill U ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
to catch at something U برای رسیدن بچیزی وگرفتن ان کوشش کردن وبدان نزدیک شدن
distaff U فرموک [وسیله ای برای رسیدن پشم و پنبه به روش سنتی و دستی]
stake U ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
staked U ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stakes U ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
wracks U فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
wracked U فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
c clamp U گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
racks U فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
racked U فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
rack U فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
shield U صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
cleco fastener U وسیلهای مانند فنر برای محکم کردن صفحات فلزی به یکدیگر تا اتمام مراحل پرچکاری
shields U صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
kopfring U حلقه فلزی است که به دماغه بمب برای کم کردن میزان نفوذ ان در اب یا خاک وصل میشود
hybrid circuit U ترکیب مدارهای آنالوگ و دیجیتال در سیستم کامپیوتری برای رسیدن به هدف مخصوص
nibbler U ابزاری برای بریدن ورقههای فلزی توسط برشهای متعدد و پیاپی موضعی قائم بکمک مته
bridge U دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridged U دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridges U دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
pert U تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند که برای رسیدن به هدف مرتب شده باشند
circularization U تصحیح مدار ماهواره برای رسیدن یا نزدیک شدن ان به دایره کامل در ارتفاع لازم
the end sanctifies the means U خوبی وبدی وسائل رسیدن بمقصودی پس از رسیدن به ان مقصودمعلوم میشود
shed stick U چوب هاف [چوبی است نازک تر از کوجی که برای جدا کردن تارها در موقع عبور دادن پود بکار می رود.]
beats U گریختن ازچنگ مدافع رسیدن به پایگاه پیش از رسیدن توپ بیس بال صدای منظم پای اسب
beat U گریختن ازچنگ مدافع رسیدن به پایگاه پیش از رسیدن توپ بیس بال صدای منظم پای اسب
toe weight U وزنه فلزی وصل به سم جلویی اسب در ارابه رانی برای تنظیم گامهای اسب
jointer U [بست فلزی برای اتصال سنگ ها در سنگ چینی]
naggin U سطل چوبی لیوان چوبی
noggins U سطل چوبی لیوان چوبی
noggin U سطل چوبی لیوان چوبی
to come in first U پیش ازهمه رسیدن زودترازهمه رسیدن
spoiler U صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
lacrosse U بازی بین دو تیم 01نفره مردان 21 نفره مردان با چوب دراز توردار کیسه مانند برای گرفتن و پرتاب گوی
via U حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد
terrorism U عقیده به لزوم ادمکشی و ایجاد وحشت دربین مردم و یا سیستم فکری یی که هر نوع عملی را برای رسیدن به اهداف سیاسی جایز می داند
auxiliary machinery U دستگاههای کمکی ماشینهای فرعی ماشینهای کمکی
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
trenail U میخ بزرگ چوبی با میخ چوبی یا گوه بهم کوبیدن
treenail U میخ بزرگ چوبی با میخ چوبی یا گوه بهم کوبیدن
birdcage U چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
birdcages U چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
to come to a he U باوج رسیدن بمنتهادرجه رسیدن
gavel [چکش چوبی قضات] چکش چوبی حراج کنندگان یاروسای انجمن ها چکش حراجی
cmos U روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
printhead U 1-ردیف سوزن ها در چاپگر matrial-dot که حروف را به صورت مجموعهای از نقاط ایجاد میکند. 2-حالت فلزی یک حرف که برای چاپ حرف روی کاغذ در ریبون جوهری فشار داده شده است
plate U : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plates U : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
DNS U پایگاه داده توزیع شده در سیستم اینترنت که نام ها را با آدرس مط ابق میکند مثلاگ می توانید از نام www.PCP.CO.UK برای رسیدن وب سایت Peter Collin Publishing استفاده کنید و نیاز به به آدرس پیچیده شبکهای
billiards U بیلیارد
cueball U گوی بیلیارد
eight ball billiard U بیلیارد امریکایی
english billiards U بیلیارد انگلیسی
billiard U بازی بیلیارد
billiard table U میز بیلیارد
head U انتهای میز بیلیارد
cue U باچوب بیلیارد زدن
cues U باچوب بیلیارد زدن
snooker U بازی شبیه بیلیارد
balking billiard U بیلیارد فرانسوی با 4 خط محدوده
striker U بیلیارد بازی که نوبت اوست
carom U ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد
balkline U خط عرضی روی میز بیلیارد
rotation billiard U بیلیارد امریکایی به ترتیب شماره
center spot U نقطه مرکزی بیلیارد انگلیسی
strikers U بیلیارد بازی که نوبت اوست
top U ضربه به بالای توپ بیلیارد
English U گردش فرفرهای گوی بیلیارد
beds U سطح هموار کف میز بیلیارد
cannon U ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد
bed U سطح هموار کف میز بیلیارد
cannons U ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد
soricine U موش پوزه دراز شبیه موش پوزه دراز
fifteen ball billiard U بیلیارد امریکایی بدون تعیین گوی
masse U ضربه عمودی به یک طرف گوی بیلیارد
lemon U بردن بازی بیلیارد به روش اماتوری
lemons U بردن بازی بیلیارد به روش اماتوری
cribbage billiard U بیلیارد کیسهای با کیسه انداختن هر 2 گوی
nine ball billiard U بیلیارد کیسهای با 9 گوی شماره دار
forty one continous billiard U بیلیارد امریکایی با تعیین گوی و کیسه
secondary U کمکی
auxiliary U کمکی
auxiliaries U کمکی
ancillary U کمکی
subsidiaries U کمکی
subsidiary U کمکی
supplementary U کمکی
bumper pool billiard U بیلیارد روی میز کوچک با 2سوراخ درانتها
balks U قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balk U قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
baulked U قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balked U قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balking U قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
baulking U قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balkline spot U نقطه مرکزی خط عرضی روی میز بیلیارد
bank shot U ضربهای که گوی بیلیارد به کناره میز بخورد
long string U خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
baulks U قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
in hand U گذاشتن گوی بیلیارد در نقطه دلخواه محدوده
follow shot U ضربه با دادن پیچ به بالای گوی بیلیارد
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com